امر به معروف زن بی حجاب آقایی تعریف می کرد در زمان شاه که حجاب در ایران نبود روزی در تاکسی نشسته بودم که خانمی با آرایش غلیظ ووضع بد لباس سوار شد بعد از چند دقیقه که گذشت ،تصمیمی جهت امر به معروف به ذهنم رسید
به او گفتم :خانم شما می دانید که زیبا هستید؟
وبا آرایش زیباتر هم میشوید؟
-آن خانم هم سرش را تکان میداد!
می دانی از وقتی از خانه خارج می شوی تا وقتی بر می گردی دل هزار نفر را می بری ؟
آن زن با غرور و تعجب گوش می داد
اما فکر می کنی چند تا از آن ها دستشان به تو می رسد؟ نهایتا یکی وشما هر روز دل نهصد و نود ونه نفر را می شکنی
ناگهان زن متنبه شد و یک روسری از توی کیفش در آورد وپوشید
یکی از شاگردان امام خمینی تعریف می کرد که امام فرمودند زن یکی اش زیاد است ونصفش
بس است ولی چون نمی شود آن را نصف کرد ناچار باید کاملش را بگیریم
بوی کافور،عطر یاس خورشید دائم در حرکت ابرها همیشه در حال رفتن روزها به سرعت می روند رود ها همیشه در جریان باد مدام در حرکت زمین دائم در چرخش ستارگان درحرکت پرستوهادر پرواز ماهی ها شناور شقایق ها لرزان همه وهمه در جنب جوش وحرکت بعضی آرام مثل ماه، مثل شب بعضی سریع مثل خورشیدمثل رود چرا ما ایستادهایم؟ چراحرکتی نمی کنیم؟ کاری نمی کنیم که فایده ای داشته باشد حرفی نمی زنیم سود بخش باشد وبر عکس تمام عالم بی حرکت مانده ایم منتظریم سرنوشت آینده مارا رقم بزند روزها را سپری کنیم مثل اینکه قبل از فرا رسیدن مرگمان مرده ایم مدت هاست در قبرتنبلی آرام خوابیده ایم گرد و غبار تنبلی قبرهایمان را پر کرده حال باید سنگ قبری برای خودمان انتخاب کنیم وروی آن بنویسیم: به یادجوان ناکام ... تاریخ تولد:21سال پیش تاریخ وفات:آغاز تنبلی حال باید مردن ونبودن را برای همیشه باورکنیم وفکر یک تشییع جنازه با شکوه برای خود باشیم یا بهفکر تولدی دیگرو آغازی نو کدام را انتخاب می کنیم ؟ بوی کافور یا عطر یاس در نوشته وکلام همه عطر یاس را بر بوی کافور ترجیح می دهدندولی در عمل چی!!؟؟ بیاییم دست به دست هم دهیم وتلاش وکوشش را جایگزین تنبلی کنیم شادی را بجای غم ومحبت را بجای تنفر بیاییم همراه با سحراب چشمهایمان را بشوییم و به زندگی جور دیگر نگاه کنیم بیاییم مثل شاپرک باشیم هر لحظه برای شاپرک ارزش یک عمر را دارد چون شاپرک تا آخرین لحظات غروب بیشتر زنده نیست دیگر بهانه ای برای ایستادن نداریم حال با نام خدا از همین حالا شروع می کنیم
تولد سنجاقک هرگزنگو امروزهم مثل روزهای دیگر بلکه طوری ببین که انگار هم اکنون متولد شده ای ونوزادی تازه بدنیاآمده رامی بینی سنجاقک را بنگر لحظه ای که بدنیا می آیدنخست بال می زندوسپس به پروازدر می آید هر لحظه برای سنجاقک ارزش یک زندگی راداردچراکه لحظه ای پس از غروب آفتاب می میرد